گوگل !!!
 
لینکستان
 
درباره ما


مهران
با سلام خدمت همه ي بازديدگننده هاي خشگل و خوشمزه! من اين وبلاگ رو در تاريخ 1390/11/08 ايجا د كردم و هدفم جمع آوري جديدترين مطالب انتشار شده در اينترنت هستش.از جمله عكس ، خبر ، داستان ، موزيك ، جك و اسمس و ..... در واقع اين وبلاگ يه وبلاگ تفريحيه و اميدوارم از بودن در اين وبلاگ لذت كافي رو ببريد. هميشه شاداب باشيد و خشگل و از همه مهمتر خوشمزه. با تشكر،مدير وبلاگ ، مهران.
ایمیل : ReMe_love@ymail.com



 

روی لينك زير کلیک کنید و یه عبارت رو سرچ کنید  !!!

 

كليك كنيد

 

 

 

 

 

 







 ماوس خودتون رو هرجای صفحه و همه جای اون کلیک کنید 
ببینید چه اتفاقی میافته 

حالا ماوستون رو کلیک کنید و در همون حال به همه جای صفحه بکشید و ببینید چطور می شه !!

 

 

 

 







 

 

 

 

 







 اين معادلرو ميتوني انجام بدي؟   

اگه انجامش بدي يعني واقعا عاشقي


 


يكم فكركن 















اگه واقعا عاشق باشي ميفهمي ....

 

جواب تو ادامه مطلب.....

 

 

 







 

 

 







 چهار کلمه اولی که از عکس زیر پیدا کردین میشه شخصیت شما...  

هرکس هرچی پیدا کرد، بنویسه دیگه. . .  

 

 

 







 از زبان یه مامان... 

تو خونه مشغول کاربودم که دخترم بدو بدو اومد و پرسید . 

دخترم : مامان تو زنی یا مردی ؟ 

من : زنم دیگه پس چی ام ؟ 

دخترم : بابا ، چی اونم زنه ؟ 

من : نه مامانی بابا مرده . 

دخترم : راست میگی مامان ؟ 

من : آره چطور مگه ؟ 

دخترم : هیچی مامان ! دیگه کی زنه ؟ 

من : خاله مریم ، خاله آرزو ، مامان بزرگ 

دخترم : دایی سعید هم زنه ؟ 

من : نه اون مرده ! 

دخترم : از کجا فهمیدی زنی ؟ 

من : فهمیدم دیگه مامان، از قیافه ام . 

دخترم : یعنی از چی ؟ از قیافه ات؟ 

من : از اینکه خوشگلم ، 

دخترم : یعنی هر کی خوشگل بود زنه* ؟ 

من : اره دخترم 

دخترم : بابا از کجا فهمید مرده 

من : اونم از قیافش فهمید . یعنی بابایی چون ریش داره و ریشهاشو میزنه و 

زیاد خوشگل نیست مرده ! 

دخترم : یعنی زنا خوشگلن مردا زشتن ؟ 

من : آره تقریبا . 

دخترم : ولی بابایی که از تو خوشگل تره 

من : اولا تو نه شما بعدشم باباییت کجاش از من خوشگل تره ؟ 

دخترم : چشاش 

من : یعنی من زشتم مامان ؟ 

دخترم : آره 

من : مرسی 

دخترم : ولی دایی سعید هم از خاله خوشگلتره !! 

من : خوب مامان بعضی وقتها استثنا هم هست 

دخترم : چی اون حرفه که الان گفتی چی بود 

من : استثنا یعنی بعضی وقتها اینجوری میشه 

دخترم : مامان من مردم 

من : نه تو زنی 

دخترم : یعنی منم زشتم 

من : نه مامان کی گفت تو زشتی تو ماهی ، ولی تو الان کودکی 

دخترم : یعنی من زن نیستم ؟ 

من : چرا جنسیتت زنه ولی الان کودکی 

دخترم : یعنی چی ؟ 

من : ببین مامان همه ی آدما شناسنامه دارن که توی شناسنامه شون جنسیتشون 

مشخص میشه جنسیت تو هم توی شناسنامه ات زنه . 

دخترم : یعنی منم مامانم ؟ 

من : اره دیگه تو هم مامان عروسکهاتی 

دخترم : نه ، مامان واقعی ام ؟ 

من : خوب تو هم یه مامان واقعی کوچولو برای عروسکهات هستی دیگه 

دخترم : مامان مسخره نباش دیگه من چی ام ؟ 

من : تو کودکی 

دخترم : کی زن میشم ؟ 

من : بزرگ شدی 

دخترم : مامان من نفهمیدم کیا زنن ؟ 

من : ببین یه جور دیگه میگم . کی بتو شیر داده تا خوردی بزرگ شدی 

دخترم : بابا 

من : بابات کی بتو شیر داد ؟ !!!!!!!!!! 

دخترم : بابا هر شب تو لیوان سبزه بهم شیر میده دیگه 

من : نه الان رو نمی گم ، کوچولو بودی ؟ 

دخترم : نمی دونم 

من : نمی دونم چیه ؟ من دادم دیگه 

دخترم : کی؟ 

من : ای بابا ولش کن ، بین مامان ، زنها سینه دارن که باهاش به بچه ها شیر 

میدن ، ولی مردا ندارن 

دخترم : خب بابا هم سینه داره 

من : اره داره ولی باهاش شیر نمی ده !! فهمیدی 

دخترم : خوب منم سینه دارم ولی شیر نمی دم پس مردم . 

من : ای بابا ببین مامان جون خودت که بزرگ بشی کم کم می فهمی . 

دخترم : الان می خوام بفهمم . 

من : خوب هر کی روسری سرش کنه زنه هر کی نکنه مرده 

دخترم : یعنی تو الان مردی میریم پارک زن میشی 

من : نه ببین ، من چیه تو میشم ؟ 

دخترم : مامانم 

من : خوب مامانا همشون زنن و باباها همشون مردن 

دخترم : آهان فهمیدم . 

من : خدا خیرت بده که فهمیدی ، برو با عروسکهات بازی کن 


**** 

نیم ساعت بعد 

دخترم : مامان یه سوال بپرسم 

من : بپرس ولی در مورد زن و مرد نباشه ها 

دخترم : در مورد ماهی قرمزه است . 

من : خوب بپرس 

دخترم : مامان ماهی قرمزه زنه یا مرده ؟!! 

من 

 

 

 







 

به نظر شما در عکس بالا دایره وسط سمت چپ بزرگتر است یا دایره وسط سمت راست؟

 

 







 مردي با اسب و سگش در جاده‌اي راه مي‌رفتند. هنگام عبوراز كنار درخت عظيمي، صاعقه‌اي فرود آمد و آنها را كشت. اما مرد نفهميد كه ديگر اين دنيا را ترك كرده است و همچنان با دو جانورش پيش رفت. گاهي مدت‌ها طول مي‌كشد تامرده‌ها به شرايط جديد خودشان پي ببرند…! 


پياده ‌روي درازي بود، تپه بلندي بود، آفتاب تندي بود، عرق مي‌ ريختند و به شدت تشنه بودند. در يك پيچ جاده دروازه تمام مرمري عظيمي ديدند كه به ميداني باسنگفرش طلا باز مي‌شد و در وسط آن چشمه‌اي بود كه آب زلالي از آن جاري بود. رهگذررو به مرد دروازه ‌بان كرد و گفت: "روز بخير، اينجا كجاست كه اينقدر قشنگ است؟" 
دروازه‌بان: "روز به خير، اينجا بهشت است." 
- "چه خوب كه به بهشت رسيديم، خيلي تشنه‌ايم." 
دروازه ‌بان به چشمه اشاره كرد و گفت: "مي‌توانيد وارد شويد و هر چقدر دلتان مي‌خواهد بنوشيد." 
- اسب و سگم هم تشنه‌اند. 
نگهبان:" واقعأ متأسفم . ورود حيوانات به بهشت ممنوع است." 

مرد خيلي نااميد شد، چون خيلي تشنه بود، اما حاضر نبود تنهايي آب بنوشد. ازنگهبان تشكر كرد و به راهش ادامه داد. پس از اينكه مدت درازي از تپه بالا رفتند،به مزرعه‌اي رسيدند. راه ورود به اين مزرعه، دروازه‌اي قديمي بود كه به يك جاده خاكي با درختاني در دو طرفش باز مي‌شد. مردي در زير سايه درخت‌ها دراز كشيده بود وصورتش را با كلاهي پوشانده بود، احتمالأ خوابيده بود. 
مسافر گفت: " روز بخير!" 
مرد با سرش جواب داد. 
- ما خيلي تشنه‌ايم . من، اسبم و سگم. 
مرد به جايي اشاره كرد و گفت: ميان آن سنگ‌ها چشمه‌اي است. هرقدر كه مي‌خواهيدبنوشيد. 
مرد، اسب و سگ به كنار چشمه رفتند و تشنگي‌شان را فرو نشاندند. 
مسافر از مرد تشكر كرد. مرد گفت: هر وقت كه دوست داشتيد، مي‌توانيد برگرديد. 
مسافر پرسيد: فقط مي‌خواهم بدانم نام اينجا چيست؟ 
- بهشت! 
- بهشت؟!! اما نگهبان دروازه مرمري هم گفت آنجا بهشت است! 
- آنجا بهشت نيست، دوزخ است. 
مسافر حيران ماند:" بايد جلوي ديگران را بگيريد تا از نام شما استفاده نكنند! اين اطلاعات غلط باعث سردرگمي زيادي مي‌شود! " 
- كاملأ برعكس؛ در حقيقت لطف بزرگي به ما مي‌كنند!!! چون تمام آنهايي كه حاضرندبهترين دوستانشان را ترك كنند، همانجا مي‌مانند....

 

 

 







 شخصی در یک تست هوش در دانشگاه که جایزه یک میلیون دلاری براش تعیین شده شرکت کرده .سوالات این مسابقه به شرح زیر میباشد : 


۱ -جنگ ۱۰۰ ساله چند سال طول کشید؟ 
الف-۱۱۶ سال ب-۹۹ سال ج-۱۰۰ سال د- ۱۵۰ سال 
آن شخص از این سوال بدون دادن جواب عبور کرد . 

۲-کلاه پانامایی در کدام کشور ساخته میشود؟ 
الف-برزیل ب-شیلی ج-پاناما د-اکوادور 
آن از دانش اموزان دانشگاه برای جواب دادن کمک خواست . 

۳-مردم روسیه در کدام ماه انقلاب اکتبر را جشن میگیرند؟ 
الف-ژانویه ب-سپتامبر ج-اکتبر د-نوامبر 
آن شخص از خدا کمک خواست . 

۴-کدام یک از این اسامی اسم کوچک شاه جورج پنجم بود؟ 
الف-ادر ب-البرت ج-جورج د-مانویل 
آن شخص این سوال رو با پرتاب سکه جواب داد . 

۵-نام اصلی جزایر قناری واقع در اقیانوس ارام از چه منبعی گرفته شده است؟ 
الف-قناری ب-کانگرو ج-توله سگ د-موش صحرایی 
آن شخص از خیر یک میلیون دلار گذشت . 

 

 



اگر شما فکر میکنید که از آن شخص باهوش*تر هستید و به هوش او می*خندید، پس لطفا به جواب صحیح سوالات در زیر توجه کنید: 

۱- جنگ ۱۰۰ ساله( ۱۴۵۳-۱۳۳۷ میلادی) به مدت ۱۱۶ سال به درازا کشید. 
۲- کلاه پانامایی در کشور اکوادور ساخته میشود. 
۳- انقلاب اکتبر روسیه در ماه نوامبر جشن گرفته میشود. 
۴- نام کوچک شاه جورج البرت بود.(در ۱۹۳۶ او نام کوچک خود را تغییر داد.) 
۵- توله سگ. در زبان اسپانیایی INSULARIA CANARIA که در فارسی به معنی جزایر توله سگها است . 

 

 







 با توجه به روند اشکال ، شکل آخرین قسمت را حدس بزنید .

 

 

 

 

جواب معما تو ادامه مطلب.....

 

 

 







 این روزها ....

پتــــروس،فــَـرار مـــی کند! 
... 
کبـــری،تصمیــم نمـــی گیرد! 

دهقــان،فــَـداکاری نمـــی کند! 

پسر ِ شجـاع،ترسو شده است! 

لـــوک،بــَـدشانســی می آورد! 

هــادی و هــدی،قــَهر کرده اند! 

پــت و مـــت،پُســت گـــرفته اند! 

پلنگ ِ صورتـــی،زرد شــده است! 

میتــی کومــان،استعفــا داده است! 

سوبــاســا،دلــّــالـــی مـــی کنــــد! 

سیــمبــــا،مِشــمِشــه گـــرفته اسـت! 

پروفسور بــالتازار، جعلی مدرک گرفته است! 

ای کیــو ســان،مـُـدل ِ مو عوض میکند! 

هـــــاچ،دنبـــال ِ مـــادرش نمـــی گردد! 

ملــــوان ِ زبـــل،پــول ِ اسفنـــاج نـدارد! 

دو قلـــوها،دست ِ هــم را نمـــی گیــرند! 

دکــتر ارنســت،طــلاق گـــرفته اســـت! 

داداش کایــکو،چـــاقو خـــورده اســـت! 

رابین هـود،بــا دزد ها رفیق شده است! 

پینوکیـو،به فکــر ِ جرّاحی ِِ بینی است! 

زبــل خـــان،ســکــّه شکــــار میکنــد! 

یــوگی،دوستـــانش را مـــی فــروشـد! 

پــِـریــن،کـــارتن خـــواب شــده است! 

دخترک ِکبریت فروش،فال می فروشد! 

ولــی... 

ولـــی چوپـــان ِ دروغگو،هنـــوز دروغ مـــی گوید!

 

 

 







 دخترا بعد از قهر با دوست پسرشون به شدت قاطي ميكنن بعضي ها... 

1-تا يك سال با همه و خودشون هم قهرن. 

2-تا يك هفته گريه ميكننن.(اگه ضيدشون پيچونده باشدشون اين مدت تمديد ميشه) 

3-خودزني ميكنن.(جرات خودكشي ندارن) 

4-خودشونو تو اتاقشون حبس ميكنن 

5-دست به دامن خدا و پيغمبر ميشن كه دوباره با طرف آشتي كنن. 

6-سي ثانيه بعد از قهر به پسره زنگ ميزنن.(معمولاٌ ميگن كه اشتباه شده و ميخواستن شمارة خونه عمشونو بگيرن) 

7-تا وقتي رو به موت شن غذا نميخورن. 

و خيلي كاراي ديگه كه نميشه همشو گفت. 

حالا پسرا: 

پسرا هم مثل دخترا عكس العمل متفاوتي دارن. 

1-يه جشن تپل راه ميندازن.(از دست هيولا راحت شدن) 

2-عين خيالشون نيست.(ارزش فكر كردن ندارن) 

3-با رفيقاشون ميزنن بيرون. 

4-ميرن خونه يه شام توپ ميخورن.(سر و كله زدن با اينا انرژي زيادي ميخواد) .....

 

 

 







 

 

 







 به نظر شما در تصویر زیر رنگ قسمت بالایی و پایینی چه تفاوتی با هم دارد؟ 

خوب دقت کنید :

.

.

.

.

.

.

.

.

.

 

رنگ هر دو قسمت یکیست! 

برای اطمینان یک بار دیگر به تصویر برگردید و انگشت خود را بر روی خط جداکننده بگذارید و نگاه کنید.

 

 







 آقای پدر! در کمال احترام خواهشمندم اینقدر لب و لوچه ی غیر پاستوریزه ، و سر و سیبیل سیخ سیخی آهار نشدتونو به سر و صورت حساس من نمالید ! 

خانوم مادر! جیغ زدن شما هنگام شناسایی اجسام داخل خانه توسط حس چشایی من، نه تنها کمکی به رشد فکری من نمی کنه، بلکه برای دبی شیر شما هم مضر است!!! لازم به ذکر است که سوسک هم یکی از اجسام داخل خانه محسوب می شود! 

پدر محترم! هنگام دستچین کردن میوه، از دادن من به بغل اصغر آقای سبزی فروش خودداری نمایید. چشمهای تلسکوپی، گوشهای ماهواره ای و سیبیلهای دم الاغی اش مرا به یاد قرضهای شما می اندازد! 

مخصوصاً وقتی که چشمهای خود را گشاد کرده، و با تکان دادن سر و لبهایش " بول بول بول بول" می کند! زهرمار، درد، مرض، کوفت! الهی کف شامپو تو چشت! شب بخوابی خواب بد ببینی! جیش کنی تو شلوارت! 

خانوم مادر! از مصرف هله هوله ی زیاد پرهیز نمایید! این عمل نه تنها برای سلامتی شما خوب نیست، بلکه موجب می شود که شیرتان بوی" بچه سوسک مرده" بدهد. 

آقای پدر! کودکان توانایی کافی برای حفظ جیش خود ندارند و این توانایی هنگامی که شما شکم مرا "پووووووف" می کنید به حداقل می رسد! الان بگم که بعد شرمنده تون نشم! 

 

 

 







آیا  می دانید یک انسان ۸ ثانیه بعد از قطع گردن هنوز به هوش است. 

آیا می دانید سالی ۵۰۰ شهاب سنگ به زمین برخورد می کنند. 

آیا می دانید خورشید روزی ۱۲۶٫۰۰۰ میلیارد اسب بخار انرژی به زمین می فرستد. 

آیا می دانید کوچک ترین زمین فوتبال ساخته شده یک بیست هزارم یک تار مو است (نانو). 

آیا می دانید با دویدن می توان مسافر زمان بود و کسری از ثانیه از دیگران بیشتر عمر کرد. 

آیا می دانید ۵۶ درصد افرادی که دست چپ هستند، تایپیستند. 

آیا می دانید برای تولید ۱ لیتر بنزین ۲۳٫۵تن گیاه در گذشته مدفون شده است. 

آیا می دانید هر ۱ دقیقه نسل یک موجود زنده منقرض می شود. 

آیا می دانید داوینچی با یک دست می نوشت و با دست دیگر نقاشی می کشید. 

آیا می دانید گوش و بینی در تمام طول عمر رشد می کنند. 

آیا می دانید آب دریا بهترین ماسک صورت است. 

آیا می دانید در ساخت برج ایفل ۲٫۵ میلیون پیچ و مهره به کار رفته است. 

آیا می دانید بینی انسان قادر به تشخیص ۱۰٫۰۰۰ نوع بوی مختلف است. 

آیا می دانید انرژی که خورشید در ۱ ثانیه تولید می کند برای مصرف ۱ میلیون سال زمین کافی است. 

آیا می دانید غیرممکن است که بتوانید با چشم باز عطسه کنید. 

آیا می دانید ما در طول زندگیمان ۱۸ کیلو پوست می اندازیم. 

آیا می دانید رنگ مورد علاقه ۸۰ درصد آمریکایی ها آبی است! 

آیا می دانید وقتی شخصی در سریلانکا سرش را از طرفی به طرفی دیگر تکان می دهد یعنی باشه. 

آیا می دانید در این دنیا تعداد جوجه ها از آدم ها بیشتر است. 

آیا می دانید نوارهای لاستیکی خیلی طول می کشد تا سرد شوند. 

آیا می دانید مغز در هنگام خواب فعال تر از وقتی است که تلویزیون می بینید. 

آیا می دانید اگر مادران در زمان بارداری سیب به خصوص سبز استفاده کنند نوزادانشان زیبا می شوند. 

آیا می دانید مادران باردار از انگور و جوانه گندم و امگا ۳ استفاده کنند بچه های آن ها تیزهوش می شوند. 

آیا می دانید خورشید فقط ۱ بر ۴۰٫۰۰۰جرم خود را از دست داده است. 

آیا می دانید ایران ۱۰۱۸ شهر دارد. 

آیا می دانید پر آب ترین رود ایران کارون در خوزستان است. 

آیا می دانید بام ایران استان چهارمحال و بختیاری است. 

آیا می دانید هر فردی در طول ۲۴ ساعت ۲۳ هزار بار نفس می کشد.

 

 

 

 







 به اين عكس 30ثانيه بدون پلك زدن نگاه كنيد 
بعد 30 ثانيه بلافاصله به يك برگه A4 سفيد نگاه كنيد 
چه اتفاقي ميافته؟؟؟؟ 

  

 

 

 







 شاعر زن میگه : 


به نام خدایی که زن آفرید / حکیمانه امثال ِ من آفرید

 
خدایی که اول تو را از لجن / و بعداً مرا از لجن آفرید ! 


برای من انواع گیسو و موی / برای تو قدری چمن آفرید ! 


مرا شکل طاووس کرد و تورا / شبیه بز و کرگدن آفرید ! 


به نام خدایی که اعجاز کرد / مرا مثل آهو ختن آفرید 


تورا روز اول به همراه من / رها در بهشت عدن آفرید 


ولی بعداً آمد و از روی لطف / مرا بی کس و بی وطن آفرید 


خدایی که زیر سبیل شما / بلندگو به جای دهن آفرید ! 


وزیر و وکیل و رئیس ات نمود / مرا خانه داری خفن آفرید 


برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب / شراره ، پری ، نسترن آفرید 


برای من اما فقط یک نفر / براد پیت من را حَسَنْ آفرید ! 


برایم لباس عروسی کشید / و عمری مرا در کفن آفرید 


شاعر مرد در جواب میگه : 


به ‌نام خداوند مردآفرین / که بر حسن صنعش هزار آفرین 


خدایی که از گِل مرا خلق کرد / چنین عاقل و بالغ و نازنین 


خدایی که مردی چو من آفرید / و شد نام وی احسن‌الخالقین 


پس از آفرینش به من هدیه داد / مکانی درون بهشت برین 


خدایی که از بس مرا خوب ساخت / ندارم نیازی به لاک، همچنین 


رژ و ریمل و خط چشم و کرم / تو زیبایی‌ام را طبیعی ببین 


دماغ و فک و گونه‌ام کار اوست / نه کار پزشک و پروتز، همین ! 


نداده مرا عشوه و مکر و ناز / نداده دم مشک من اشک و فین! 


مرا ساده و بی‌ریا آفرید / جدا از حسادت و بی‌خشم و کین 


زنی از همین سادگی سود برد / به من گفت از آن سیب قرمز بچین 


من ساده چیدم از آن تک‌ درخت / و دادم به او سیب چون انگبین 


چو وارد نبودم به دوز و کلک / من افتادم از آسمان بر زمین 


و البته در این مرا پند بود / که ای مرد پاکیزه و مه‌جبین 


تو حرف زنان را از آن گوش گیر / و بیرون بده حرفشان را از این 


که زن از همان بدو پیدایش‌ات / نشسته مداوم تو را در کمین !

 

 

 







 کودکی به مامانش گفت، من واسه تولدم دوچرخه می خوام. دنی پسر خیلی شری بود. همیشه اذیت می کرد. مامانش بهش گفت آیا حقته که این دوچرخه رو برات بگیریم واسه تولدت؟ 



دنی گفت، آره. مامانش بهش گفت، برو تو اتاق خودت و یه نامه برای خدا بنویس و ازش بخواه به خاطر کارای خوبی که انجام دادی بهت یه دوچرخه بده . 



نامه شماره یک 
سلام خدای عزیز 



اسم من دنی هست. من یک پسر خیلی خوبی بودم و حالا ازت می خوام که یه دوچرخه بهم بدی . 
دوستار تو 
دنی 



دنی کمی فکر کرد و دید که این نامه چون دروغه کارساز نیست و دوچرخه ای گیرش نمی یاد. برا همین نامه رو پاره کرد. 



نامه شماره دو 



سلام خدا 
اسم من دنیه و من همیشه سعی کردم که پسر خوبی باشم. لطفاً واسه تولدم یه دوچرخه بهم بده . 
دنی 



اما دنی یه کمی فکر کرد و دید که این نامه هم جواب نمی ده واسه همین پارش کرد. 



نامه شماره سه 



سلام خدا 
اسم من دنی هست. درسته که من بچه خوبی نبودم ولی اگه واسه تولدم یه دوچرخه بهم بدی قول می دم که بچه خوبی باشم. 
دنی 



دنی کمی فکر کرد و با خودش گفت که شاید این نامه هم جواب نده. واسه همین پارش کرد. تو فکر فرو رفت . رفت به مامانش گفت که می خوام برم کلیسا. مامانش دید که کلکش کار ساز بوده، بهش گفت خوب برو ولی قبل از شام خونه باش. 



دنی رفت کلیسا. یکمی نشست وقتی دید هیچ کسی اونجا نیست، پرید و مجسمه مادر مقدس رو کش رفت ( دزديد ) و از کلیسا فرار کرد. 



بعدش مستقیم رفت تو اتاقش و نامه جدیدش رو نوشت. 



نامه شماره چهار 

سلام خدا 
مامانت پیش منه. اگه می خواییش، واسه تولدم یه دوچرخه بهم بده....!!

 

 

 







  



اگر یک زن سیگار بکشد: 

در امریکا به او می گویند :زنیکه سیگاری 

در ایران به او می گویند : زنیکه معتاد فاحشه خیابانی لجن! 

و در عربستان او را سنگسار می کنند! 



اگر یک زن برای برابری حقوق زن و مرد تلاش کند: 

در امریکا به او می گویند : فمنیست 

در ایران به او می گویند :تهمینه میلانی 

و در عربستان او را سنگسار می کنند! 



اگر یک زن مورد تجاوز قرار بگیرد : 

در امریکا او را به آسایشگاه روانی می برند تا او را به زندگی اجتماعی باز گردانند. 

در ایران او را به آسایشگاه روانی می برند و او در آنجا خودکشی می کند! 

و در عربستان او را سنگسار می کنند! 



اگر جسد زنی در یکی از میدان های شهر و درون یک کیسه پلاستیکی پیدا شود: 

در امریکا : احتمالاً او یک زن خیابانی و بی خانمان بوده. 

در ایران:احتمالاً شوهر غیرتی اش او را کشته 

در عربستان: صد در صد بر اثر جراحات وارده ناشی از سنگسار به قتل رسیده است! 



زنان: 

در امریکا اجازه دارند در پزشکی ، حقوق ، مهندسی و … تحصیل نمایند. 

در ایران اجازه دارند در پزشکی ، حقوق ، مهندسی و …. به شرط تفکیک جنسیتی تحصیل نمایند 

در عربستان اجازه دارند از بین بی سوادی و سنگسار یکی را برگزینند! 

مادر: 

در امریکا: مادر و پدر مسئول نگه داری و تربیت و بزرگ کردن فرزندان هستند. 

در ایران: مادر مسئول نگه داری و تربیت و بزرگ کردن فرزندان است. 

در عربستان:فرقی نمی کند که مادر مسئول چیست چون در هر صورت سنگسار می گردد. 



اگر زنی بخواهد از شوهرش جدا شود: 

در امریکا:درخواست طلاق می دهد و نیمی از سرمایه شوهرش به او میرسد( زمان بین درخواست طلاق و اتمام مراحل قانونی:دو هفته) 

در ایران:در خواست طلاق می دهد و در صورتی که هیچ ادعایی نسبت به نفقه و مهریه نداشته باشد میتواند از همسرش جدا گردد(زمان بین درخواست طلاق و اتمام مراحل قانونی: 14 الی 15 سال!) 

در عربستان:درخواست طلاق میدهد و شوهرش اجازه دارد او را سنگسار کند 



یک دختر 18 ساله: 

در امریکا نیازی به اجازه کسی برای انجام کارهایش ندارد. 

در ایران تنها برای دست شویی رفتن و تنفس نیازی به اجازه کسی ندارد! 

در عربستان اصولاً هیچ اجازه ای ندارد!!! 



تبریک میگم شما پدر شدید.بچتون یه دختره 

در امریکا:Oh God Thanks 

در ایران: خاک بر سرت حلیمه! بازم دختر زاییدی؟!؟! 

در عربستان: نعم؟البنت؟ لا لا لا! أنا بد بخت! سنک سار یا زنده فی القبر هذه الدختر! 



زنی به شوهرش خیانت کرد…. 

در امریکا: طلاق …. 

در ایران: فحش، کتک ، اسید ، چاقو ، قتل ناموسی….. 

در عربستان: به دلیل دلخراش بودن صحنه ها از بیان آن عاجزیم...!!

 

 







 
















 

 

 







 اگه ف/یس بوک خیلی وقت پیش وجود داشت چی میشد ؟ 

انسانهای اولیه : آتش را کشف کردیم = 41576 لایک 
کامنت اول : داداش دمت گرم لینک دانلودشو بزار دارم از سرما یخ میزنم 

لئوناردو داوینچی : امروز نقاشی مونالیزا رو تموم کردم ، 
میتونین عکس پروفایلتون قرارش بدین 
کامنت مونالیزا : مرسی عزیزم بوس بوس 

آلبرت انیشتین : فیلم نحوه شکافتن اتم رو از اینجا دانلود کنید 
مردم هیروشیما و ناکازاکی : دیسلایک ، بی شرف 

اسحاق نیوتون : یه سیب خورد تو سرم جاذبه زمین رو کشف کردم ، 
لطفا به اشتراک بزارین همه باخبر بشن 

بل:اقا تلفنم ردیف .حالا دیگه میتونید در کمال ارامش بشینید تو خونهاتون با GF تون راحت صحبت کنید 
کامنت اول:داداش پشت تلفن میشه GFمون بوس کنیم!!

 

 







 فرق لباس خريدن دخترها و پسرها؟ 

پسرها: 

انتخاب کت، پرداخت پول و خارج شدن از پاساژ. 

دخترها: 

فروشنده:خب چطور بود خانوم؟ 

دختر:راستش این مانتو خیلی چاق نشونم میده بی زحمت اون یکی مانتو رو بیارید ممنون. 

فروشنده:خب این یکی خوب دیگه نه؟ 

دختر:نه این یکی بر عکس لاغر نشونم میده ببخشید اون بالای رو بی زحمت میدید. 

فروشنده:خب خانوم پسندیدي؟ 

دختر:وای نه این یکی یه خورده بلنده یه دونه تنگ ترشو و کوتاه ترشو بهم بده میخوام وقتی میپوشم از تنگی دکمه هاش بهم نرسه. 

فروشنده:خب چی شد بالاخره پسندیدي؟ 

دختر:راستش نه،من میرم شب با دوستم میام آخه این جوری نمیتونم انتخاب کنم ببخشید خدافظ.!!!!!

 

 







 این یکی خیلی جالبه حتما بخونید و تست کنید!!!!


تست زیر نمونه ای از حرکاتی است که با انجام آن مغز درگیر و گیج می شود. حتی اگر بارها و بارها این عمل را انجام دهید ، مغز با سردرگمی زیاد همان نتیجه را نشان خواهد داد و هیچ تغییری بوجود نخواهد آمد. یعنی شما نمی توانید با سعی و تمرین مداوم پایتان را باهوش کنید چرا که مغز شما از قبل برنامه ریزی شده است. این تست بسیار هیجان انگیز تنها چند ثانیه طول می کشد. باور کردنی نیست ولی کاملا صحت دارد.

::::امتحان کنید::::
در حالیکه مقابل مانیتور نشستید ( هر جای دیگر مانند صندلی مبل و.... ) پای راستتان را کمی بالا بیاورید و در جهت عقربه های ساعت بچرخانید.
در همین حال با دست راست عدد 6 (به انگليسي) را در هوا بنویسید مسیر چرخش پای شما تغییر کرد نه؟ یعنی پای شما خلاف عقربه های ساعت شروع به چرخیدن کرد درسته؟
هنوز دانشمندان علتی برای این عکس العمل مغز پیدا نکرده اند درنتیجه هیچ کاری برای تغییر آن نمی توان انجام داد شما می توانید بارها و بارها این آزمایش را انجام دهید .

 

 







 روزگارغریبست نازنین از هر 2 تا تبلیغ تلویزیون یکی تبلیغ بانکه ،، ولی مردم هر روز فقیر تر میشند
از هر 2 روز هفته یکیش تعطیله اما باز مردم افسرده تر میشند
از هر 2 نفر توی خیابون یه نفر لیسانس داره اما باز مردم بیکار تر میشند
از هر 2 تا خونه یکیش نوسازه اما مردم باز بی خانمان تر میشند
از هر 2 نفر یکی دماغش رو عمل کرده اما باز قیافه ها زیبا نمیشند
از هر 2 نفر یکی حاجی شده اما باز مردم بی خدا تر میشند.....

 

 

 








این شعر رو سر مشق زندگیتون قرار بدید!!! 

 

 







 پسره مرتب به ساعتش نگاه میکنه تا اینکه دختره بهش میگه : شما منتظر کسی هستید؟ 
پسره میگه : نه! من فقط دارم به ساعتم نگاه میکنم ، آخه تازه خریدمش ، جدیدترین مدله! 
دختر : جدی! ، مدرنه؟ ، امکاناتش چیه؟ 
پسر : آره خب مدرنه ، یکی از امکاناتش اینه که از طریق اشعه آلفا با من ارتباط برقرار میکنه ، یه جور تله پاتی ! 
دختر : واه! چه جالب ! الان داره ساعتتون چی میگه؟ 
... پسر : داره میگه شما چرا لباس زیر ندارین؟ 
دختر: بله !!؟؟ من که لباس زیر دارم !! 
پسر : اوه ! ساعت لعنتی !! فکر کنم یک ساعت جلو رفته ! 

 

 

 







 روزی پادشاهی در حال گردش در بیابانی بود. در همین حین مردی را دیدی که تنها ایستاده و با پاش دور خودش دایره میکشه. پادشاه به یکی از خدمه هاش میگه که بره و ببینه اون مرد کی هست. خدمه میره و از مرد میپرسه : اسمت چیه؟ مرد میگه : رفیق نیست. خدمه میپرسه که اینجا چه میکنی؟ مرد میگه : رفیق نیست. خدمه هر چی میپرسه مرد میگه رفیق نیست. 
خدمه میره و داستان رو برای پادشاه تعریف میکنه. پادشاه خودش میره و از مرد سوال میپرسه و بازم مرد میگه رفیق نیست. خلاصه پادشاه با کلی حرف با مرد رفیق میشه. چند سال میگذره و پادشاه و مرد رفیق های فابریک میشن. بعد از مدتی پادشاه میخواد بره سفر و چند ماهی این سفر طول میکشید. پادشاه میاد پیش اون مرد که حالا رفیقش بود میگه که میخواد بره سفر و اون باید از خانواده پادشاه مراقبت بکنه. مرد یک جعبه به پادشاه میده و به پادشاه میگه که در جعبه رو اصلا باز نکنه تا خودش به پادشاه بگه. روزها گذشت تا اینکه زن پادشاه به مرد پیشنهاد رابطه جنسی میده. مرد هم میگه که من به رفیقم خیانت نمیکنم. زن پادشاه هم از موضوع ناراحت میشه و به همه میگه که مرد به زن پادشاه پیشنهاد داده و مرد رو به زندان میندازه. 
پادشاه از سفر بر میگرده و سراغ رفیقش رو میگیره و همه داستان رو تعریف میکنن. پادشاه میره به زندان پیش مرد و از مرد میپرسه که داستان حقیقت داره یا نه؟ مرد میگه که زنت چی گفته؟ پادشاه میگه گفته حقیقت داره. مرد میپرسه حالا با من چیکار میخوای بکنی؟ پادشاه میگه : دارت میزنم. مرد میگه : یادته یک جعبه بهت دادم؟ وقتی منو دار زدی و من مردم در جعبه رو باز کن. 
پادشاه هم مرد رو دار میزنه و بعد از مرگ مرد در جعبه رو باز میکنه. داخل جعبه یک آلت بود. پادشاه دستور میده که شلوار مرد رو پایین بکشن. وقتی این کارو میکنن میبینن که مرد از قبل آلت خودشو بریده بود و داده بود به پادشاه. 
اینجا بود که پادشاه گفت :مرد راست میگفت. حتی زنم هم با من رفیق نیست. 
رفیق نیست. 

 

 







 چند وقت پیش یکی از دخترای همکار برام یه اس ام اس فرستاد با این مضمون (حالا نگین تو که قبلا گفتی یه جا کار می کنی که زنا رو راه نمی دن چون حقیقتش من چند جا کار می کنم ) 
اس ام اس این بود : 
خیلی بی معرفتی ، خیلی نامردی ، خیلی بی معرفتی ، خیلی بی جنبه هستی ، آخه نامرد باید از رو چی توز بفهمم موتور خریدی ؟!!!!! 

منم بر اساس تجربه قبلی و تذکری که دوستان بهم داده بودن تصمیم گرفتن این سری قاطعانه تلافی کنم برای همین هم من هم براش یه اس ام اس فرستادم که : 
پنج روش آدم شدن ۱…۲…۳…۴…۵…بی خود نگرد تو آدم بشو نیستی 
دختره هم که نمی خواست کم بیاره یه اس ام اس فرستاد که : 
خیلی ببخشید..شرمنده مثل اینکه موقع بدی مزاحم شدم..فقط می خواستم بپرسم آب خوردی آفتابه رو کجا گذاشتی؟!!! 
منم که دیدم نه بابا طرف روش کم نمی شه دوباره یه اس ام اس فرستادم با این متن : 
به جای آب دوست داشتم جیگرتو بخورم 
ولی حیف باید تا عید قربان سال دیگه صبر کنم! 
اونم نامردی نکرد دوباره فرستاد که : 
اسمت رو گذاشتم گل، گفتم پژمرده می شی. 
اسمت رو گذاشتم خورشید، گفتم غروب می کنی. 
اسمت رو گذاشتم خر، تا لااقل بارم رو ببری!!! 
منم که تازه موتورم گرم شده بود اومدم اس ام اس بعدی رو بفرستم که یهو دیدم همین دختره داره زنگ می زنه دستپاچه جواب دادم بله!یهو دیدم یه صدای کلفت نخراشیده ای بدون هیچ مقدمه ای شروع کرد به بد و بیراه گفتن که فلان فلان شده تو مگه خواهر مادر نداری می خوای جیگر دختر مردم رو بخوری می دم چوب تو …. بعدم شروع کرد به تهدید که بیا فلان جا کارت دارم !!! اگه …. داری بیا اگه نیای خودم شمارت رو دارم آدرست رو گیر میارم میام اونجا …. 
خلاصه خیلی گیر داده بود که من یه جا باهاش قرار بذارم برم پیشیش ! منم هر چی معذرت خواهی و اشتباه شده و از این جور حرفا فایده نداشت نمی دونستم برادرشه یا پدرش ولی هر کی بود صدای دلخراشی داشت خلاصه بعد چند دقیقه ارائه انواع فحشهای رکیک تلفن رو قطع کرد منم که فقط دست و پام می لرزید تا شب هزار جور فکرکردم .با خودم گفتم برم یه جا یه مدت خودم رو گم و گور کنم ولی دیدم فایده نداره خلاصه صبح روز بعد دوباره شماره دختره زنگ زد با خودم گفتم این دفعه اگه راه داده معذرت خواهی وگرنه دیگه خدا رحم کنه خلاصه گوشی رو جواب دادم دیدم خود دختره بود و کلی معذرت خواهی و بعدم رک و راست گفت که دیروز منتظر دوست پسرش بوده می خواسته تا اون نیومده یکم وقت کشی کنه دیده کی بهتر از ما !!! بعدم که اون پسره سر می رسه! البته گفت که یه جور سر و ته قضیه رو هم آورده ! 
بله !به قول یکی از دوستان مثل اینکه این دختر خانم ما رو زاپاس می خواسته ! منم برای خودم هزار تا فحش گذاشتم که فلانم و فلان اگه یه بار دیگه به اس ام اس یه دختر جواب بدم .

 

واقعيت دختر يني همين.....

 

 







 



نشناختید ؟؟؟؟ 

.

.

.

ادامه مطلبو ببينيد....

 

 

 

 







 یک روز یک دختر کوچک در آشپزخانه نشسته بود و به مادرش که داشت آشپزى مى‌کرد نگاه مى‌کرد. 
ناگهان متوجه چند تار موى سفید در بین موهاى مادرش شد. 
از مادرش پرسید: مامان! چرا بعضى از موهاى شما سفیده؟ 
مادرش گفت: هر وقت تو یک کار بد مى‌کنى و باعث ناراحتى من مى‌شوی، یکى از موهایم سفید مى‌شود. 
دختر کوچولو کمى فکر کرد و گفت: حالا فهمیدم چرا همه موهاى مامان بزرگ سفید شده!

 

 







 

 

 

 







 

  سميرا ::: احسان یه چیزی بگم ؟ 

مــــن ::: آره , حتما ... 
سميرا ::: تو دوست نداری من و ببینی ؟ 
مــــن ::: یه لحظه سکوت . . . والا چی بگم . شکه شدم سميرا . . . 
سميرا ::: احسان واقعاً خیلی خون سردی به خدا ! 
مــــن ::: برای چی ؟ 
سميرا ::: تو این همه مدت نه عکسی خواستی نه قرار برای دیدن ! واقعاً چرا . . . 
مــــن ::: با خنده ، من چی کار دارم با دختر مردم . . . 
سميرا ::: دختر مردم ! آره ؟ تو با همه دخترای مردم 2 سال تلفنی در ارتباطی ؟ 
مــــن ::: خوب دختر مردم داریم تا دختر مردم ، من که با هرکی صحبت نمی کنم . 
سميرا ::: اِ اِ اِ اِ میشه بگی من چندمین دختر مردم هستم که باهاش دوستی ؟ 
. . . 

به جرات می تونم بگم تا به حال این طور یک نفر رو نپیچونده بودم 
خدارو شکر با دوتا شوخی و خنده بخیر گذشت 
خیلی خوشحالم . وصف ناپذیر . . . 

صبح روز بعد از این مکالمه : 

صدای بچه فضای اتاق رو پر کرده . . . هر چند دقیقه شروع می کنه به خندیدن . . . چشام رو باز می کنم ببینم چه خبره . . . یه لحظه این ور اون ور رو به صورت دَمَر نیگاه کردم . . . تازه دو-زاری افتاد که گوشی داره می لرزه 
چشام و مالیدم و گوشی و برداشتم گفتم 

بفرماید 
سلام احسان جونم . . . پا شو . . . پا شو . . . چه قدر می خوابی 

با صدای خش و خواب الود می گم 

سلام 

داد میزنه 

سميرا ::: اِ اِ اِ پا شو تنبل . . . چه قدر می خوابی . . . پاشوووووووووو 
مــــن ::: چه خبره سميرا . . . باور کن ساعت 8 نشده . . . تو خواب نداری عزیزم ؟ 
سميرا ::: پسر پاشو امروز قراره عزیزه دلت رو بیبینی ! تو شوق نداری ؟ من که خوابم نمیاد . 

بگم قلبم 1 ثانیه ایستاد و دوباره شروع به کار کرد هیچ کس باور نمی کنه 
واقعاً این پشت کار ، من و تحت تاثیر قرار داد . . . بی خیال پشت کار ، چه خاکی سرم کنم 

سميرا ::: کوشی پس ؟ 
مــــن ::: جانم . . . همینجام 
سميرا ::: کجا قرار بزاریم ؟ با ماشین بیام دونبالت ؟ 
مــــن ::: جاااااااااااااان ؟ دونبالم ؟ یعنی چی ؟ 
سميرا ::: "چی چی" یعنی چی ؟ هر جا راحتی . . . من بیام همونجا . . . 
مــــن ::: امممم . . . سميرا جان حالا وقت زیاده ها . . . 
سميرا ::: یعنی چی ؟ 
مــــن ::: کلی گفتم 
سميرا ::: عزیزم ما 2 سال با همیم ولی تا حالا عکس همو هم ندیدیم چه برسه به قرار ، به نظرت من حق ندارم بدونم کسی که بهش می گم "دوسش دارم" چه شکلیه ؟ 
مــــن ::: حالا چرا عصبانی میشی ؟ خوب خیلی یک دفعه ای شد سميرا، واقعاً امادگیش رو ندارم 
سميرا ::: می خوای کوه جا به جا کنی ؟ 
مــــن ::: حالا هی تیکه بارم کن ، به خدا سختمه سميرا 
سميرا ::: باز می گه سختم ـه ، چه سختی من نمی فهمم . . . شرایط دیدن ما شاید دیگه پیش نیاد . . . تو که می دونی من دیگه تهران نیستم 
مــــن ::: چی بگم . . . هر چی تو بگی . . . 
سميرا ::: من دوست دارم هر اتفاقی پشتش یه دل خوش باشه . . . احسان جونم ایشالله دفعه بعدی که به قول خود آماده بودی 

انگار دنیا رو بهم داده باشن . . . می دونستم نه میاره برای دل خوش کنی هم شده گفتم 

مــــن ::: عزیزم من همیشه دوست دارم ببینمت . . . این حرف ها چیه . . . از خدامه . . . 
سميرا ::: پس چرا این قدر بهونه میاری 
مــــن ::: خوب از تصمیم تا عمل 24 ساعت هم نگذشته . . . خیلی عجیب قریب شده . . . 
سميرا ::: احسان ارتباط ما که 2 سال طول کشیده بدون هیچ دیدن و قراری و عکسی عجیب نیست ؟ حالا که تصمیم داریم با هم رو به رو شیم عجیبه ؟ 

نه . . . فکر کنم باز خراب کردم . . . ای خدا چی کار کنم . . . بزنیم به سیم اخر . . . بیخیال . . . اون دختره باید بترسه . . . نه من . . . 

مــــن ::: عزیزم بعد از ظهر میای گلستان ؟ خوبه !؟ 
سميرا ::: اخ قربونت برم که اینقد ماهی . . . 
مــــن ::: خدا نکنه . . . پس مجتمع گلستان خوبه ؟ اگر جایی مد نظرت ـه بگو . . . 
سميرا ::: احسان بازار نباشه . . . یه جا دنج . . . 
مــــن ::: مگه می خوایم چی کار کنیم ؟ یه جا دنج می خوای ؟ 
سميرا ::: وااا . . . خوب نمی دونم . . . هر چی تو بگی . . . 
مــــن ::: پارک رو دوست داری ؟ 
سميرا ::: هر چی تو بگی . . . 
مــــن ::: به گفتن من نیست عزیزم باید تو هم نظرت رو بگی . . . بگو . . . 
سميرا ::: اصلاً تو ماشین تصمیم می گیریم 
مــــن ::: خوبه . . . شاید اصلاً از من خوشت نیومد و پیادم کردی . . . 
سميرا ::: بدجنس . . . 
مــــن :::شوخی کردم 

واقعاً موندم چه طور خام شدم . . . خام هم نشده باشم چه طور راضی شدم . . . من نه تا به حال با دختر رو به رو شدم نه رو در رو صحبت کردم نه هیچ کاره دیگه ای . . . حالا این که بهایی هم هست . . . یا خدا . . . 

دستگاه مشترک مورد نظر خاموش می باشد 
دستگاه مشترک مورد نظر خاموش می باشد 
دستگاه مشترک مورد نظر خاموش می باشد 

وای خدا این فریدونم گوشی رو خاموش کرده . . . اه . . . 
بیخیال هرچی بادا باد خودمون رو سپردیم به خدا . . . 

بعد از ظهر 

صورتم رو اصلاح کردم . . . یه حمومی هم رفتیم . . . مو ها رو هم یه حالی دادیم . . . یه تیشرت ابی نفتی که رو استینش یه ادیداس نسبتاً بزرگ داشت پوشیدم . . . یه شلوار جین فلر کات سیاه هم داشتم اونم ردیفش کردم . . . . سر تا پام هم از ادکلون پر کردم ، عینکمون رو برداشتیم . پیش به سوی سميرا . . . 

خونه سميرا شهرک نفت بود و خونه ما ژاندارمری . . . قرار شد اول سیمین بلوار و سر چهار دیواری هم دیگه رو ببینیم . . . اون با ماشین میاد . . . من تا اونجا آژانس گرفتم . . . وقی رسیدم خبری نبود . . . بعد از ظهر و خیابون ها و پیاده رو ها خلوت . . . بهتر . . . 

سمت چپم یه آقایی داد میزد آزادی . . . ازادی 1 نفر . . . یه جور احساس بدی داشتم برای همین سعی کردم ازش بیشتر فاصله بگیرم . . . جلوی یه سیستم صوتی فروشی قدم میزدم . . . یه دستم گوشی و یه دستم جوری که تابلو نباشه رو قلبم . . . این هیجان قابل وصف نیست . . . خیلی سخت می گذره . . . هر ماشین که لحظه ای مکس می کنه قلبم میریزه . . . 

گوشیم زنگ زد . . . خودشه . . . 

مــــن ::: جانم . . . 
سميرا ::: احسان کجایی ؟ 
مــــن ::: جلو مغازه فلانی . . . 
سميرا ::: احسان جونم همون تی شرت ابی ـه ای 
مــــن ::: اره اره کجایی من نمی بینمت . . . 
سميرا ::: برگرد . . . اونور خیابون بعد بریدگی . . . 

یا خدا . . . یه سورنتو دو رنگ که توش یه خانم که شال سفیدی انداخته بود . . . دست تکون میداد . . . مادر جــــان . . . 

 

ادامه داره.... 

 







 سلطه گري را گفتند: چه خوري؟ گفت: گوشت ملت! 

گفتند: چه نوشي؟ گفت: خون ملت! 

گفتند: چه پوشي؟ گفت: پوست ملت! 

گفتند: اينها را از چه راهي به دست مي آوري؟ گفت: از جهل ملت! 

گفتند: از جهل چگونه نگهداري مي كني؟ گفت: در جعبه طلائي تقدس! 

گفتند: و چيست محافظ آن جعبه ؟! گفت: خرافات! 



 



اين عكس در يكي از خيابانهاي اصلي شهر اراك گرفته شده است. امامزاده اي سيار. ضريح امامزاده اي كه به داخل خيابانها آمده تا مردمي هم كه وقت رفتن به امامزاده را ندارند "حاجاتشان برآورده شود." و افرادي كه دوان دوان به سوي ضريح مي آمدند و دستي بر آن مي كشيدند و پولي داخل آن مي ريختند. مردي هم كه گويا رابط ميان مردم و امامزاده بود با ميكروفوني به دست مردم را به سوي امامزاده فرا ميخواند. ديگري هم پارچه هاي سبزي به مردم ميداد تا بتوانند دخيل ببندند!

 

 







 ما نسل بوسه های خیابانی هستیم ، 
نسل خوابیدن با اس ام اس ، 
نسل درد و دل با غریبه های مجازی ، 
نسل غیرت روی خواهر ، روشنفکری روی دختر همسایه ، 
نسل لایک و پوک از روی قرض ، 
نسل کادو های یواشکی ، 
نسل خونه خالی و دعوت شام ، 
نسل پول ماهانه ی وی پ ی ان ، 
نسل صف و دعوا ، 
نسل تف ، وسط پیاده رو ، 
نسل هل ، توی مترو ، 
نسل مانتو های تنگ ، 
نسل " شینیون " زیر روسری ، 
نسل شرت " pl@y boy " هنگام سجده ، 
نسل کارگران پیر مو رنگ کرده برای جوانی و پیشنهاد کار ، 
نسل شارژهای اینترنی ، 
نسل " copy , paste " ، 
نسل عکسای لــ ختی در ساحل دوبی ، 
نسل جمله های کوروش و دکتر ، 
نسل فتوشاپ ، 
نسل دفاع از فاحشه ها ، 
نسل ترس از رقص نور ماشین پلیس ، 
نسل سوخته ، نسل من ، نسل تو ! 
یادمان باشد ، هنگامی که دوباره به جهنم رفتیم ، 
بین عذاب هایمان ، مدام بگوییم ، یادش بخیر 

 

 

 







 حقیقتی کوچک برای آنانی که می خواهند زندگی خود را صد در صد بسازند 

اگر 
A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z 
برابر باشد با 
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 

آیا برای خوشبختی و موفقیت تنها تلاش سخت کافیست؟ 
تلاش سخت (Hard work) 
H+A+R+D+W+O+R+K 
8+1+18+4+23+15+18+11= 98 % 

آیا دانش صد در صد ما را به موفقیت می رساند؟ 
دانش (Knowledge) 
K+N+O+W+L+E+D+G+E 
11+14+15+23+12+5+4+7+5= 96 % 

عشق چگونه ؟ 
عشق (Love) 
L+O+V+E 
12+15+22+5= 54 % 

خیلی از ما فکر می کردیم که اینها مهمترین باشند، مگه نه ؟! 
پس چه چیز 100 % را می سازد ؟؟؟ 

پول ؟ 
پول (Money
M+O+N+E+Y 
13+15+14+5+25= 72 % 

نه 
اینها کافی نیستند، پس برای رسیدن به اوج چه باید کرد؟! 



نگرش (Attitude) 
A+T+T+I+T+U+D+E 
1+20+20+9+20+21+4+5= 100 % 


آری ! 
اگر نگرشمان را به زندگی، گروه و کارمان عوض کنیم 
زندگی 100% خواهد شد 
نگرش، همه چیز را عوض می کند 
نگاهت را تغییر بده و چشمهایت را دوباره بشوی 
همه چیز عوض می شود ....

 

 

 







 ایستادن خانومها در متروی اروپا 

 











ایستادن خانومها در متروی ایران!!!!!!!!!! 

 

 







 چند روز پیش برای عوض کردن روغن ماشینم به مکانیکی رفته بودم ..که دختر خانومی 27-26 ساله با کبکبه و دبدبه وارد شد و به مکانیک گفت : 
ببخشید آقا 
یه 710 میخواستم میشه لطف کنین بدین؟؟ 

مکانیک گفت :710 تا چی؟؟ 
دختر خانوم گفت : 710 تا هیچ چی؟‍!! ..710 ماشین من گم شده ..اگه میشه یه دونه بدین !! 
مکانیک گفت : 710؟؟؟ حالا این 710 چی هست ؟؟ 
دختر خانوم که عصبانی شده بود گفت : آقا مگه من باهات شوخی دارم میگم یه 710 بده ...چون خانومم فکر میکنی حالیم نیست 
نه خوبم حالیمه. !!!!!!!!! 
مکانیک بیچاره گفت :خدا شاهده خانوم جسارت نکردم .. ولی من نمیدونم شما چیو میگین؟؟ 
دختره که فکر می کرد یارو داره جلو من دستش می ندازه گفت : بابا جون عجب مکانیک بی عرضه ای هستی تو ..همونی که وسط موتور ماشینه 
..کارش نمیدونم چیه ولی همه ماشین خارجی ها دارن این قطعه رو .. مال منم همیشه بوده ...حالا من گمش کردم و یکی لازم دارم!! 
مکانیکه که کلافه شده بود یه کاغذ داد به خانومه و گفت میشه شکل این قطعه رو بکشی این جا؟؟ 
دختر خانوم هم با کلی ژست انگار که الان داوینچی می خواد مونالیزا رو بکشه یه دایره کشید و وسط اون نوشت 710 مکانیک یه نیگاهی به شاهکار نقاشی انداخت و یه نگاهی هم به موتور ماشین من که درش باز بود کرد و گفت : 
خانوم این قطعه رو که میگین تو این ماشین هم هست؟؟ دختر خانوم باخوشحالی جیغی کشید وگفت آره اوناش...!!!! میدونین چی رو نشون داد؟؟......... 
این رو............ .. 
عکسش رو گذاشتم ببینین!! 
















.. 



 



از اونجایی كه احتمال می دم خانم های محترمی كه این پست رو مطالعه می كنن متوجه قضیه نمی شن یه توضیح كوتاه می دم: 
باید این عكس رو 180 درجه بچرخونید تا متوجه بشید 
اگه بازم متوجه نشدید دیگه كاری از دست من بر نمیاد

 

 

 

 







 یکی از دوستام با یه پسر خیلی پولدار دوست شده بود و تصمیم داشت هر طور شده باهاش عروسی کنه ، تو یه مهمونی یه دفعه از دهنش پرید که 5 ساله دفتر خاطرات داره و همه چیزشو توش می نویسه ، این آقا هم گیر داد که دفتر خاطراتتو بده من بخونم! 
از فردای اون روز مژگان و من نشستیم به نوشتنه یه دفتر خاطرات تقلبی واسش ، من وظیفه قدیمی جلوه دادنشو داشتم ، 10 جور خودکار واسش عوض کردم ، پوست پرتقال مالیدم به بعضی برگاش ...، چایی ریختم روش ... 
مژی هم تا می تونست خودشو خوب نشون داد و همش نوشت از تنهایی و من با هیچ پسری دوست نیستمو خیلی پاکم و اصلا دنبال مادیات نیستم و فقط انســــانیت برام مهمه و ... 
بعد از یک هفته کار مداوم ما و پیچوندن آقای دوست پسر ، دفتر خاطراتو بُرد تقدیم ایشون کرد ... آقای دوست پسر در ایکی ثانیه دفتر خاطرات رو بر فرق سر مژی کوبید و گفت : 
منو چی فرض کردی؟ 
اینکه سالنامه 1390 هست! تو 5 ساله داری تو این خاطره می نویسی؟ 
و اینگونه بود که مژی هنوز مجرد است..


قريب به 95% دخملا خيانت كارو دروغ گوئن ودر عين حال گيج و سوتي بده...

 

 

 

 






صفحه قبل 1 ... 6 7 8 9 10 ... 23 صفحه بعد

CopyRight © 2011 - 2012 hamehjore Group , All Rights Reserved
تمامی حقوق متن ها، تصاویر مربوط به این سایت می باشد و استفاده از آن ها با لینک دادن به سایت مجاز می باشد.