تخم‌مرغ های چینی آب‌پز شده با ادرار بچه‌ها !
 
لینکستان
 
درباره ما


مهران
با سلام خدمت همه ي بازديدگننده هاي خشگل و خوشمزه! من اين وبلاگ رو در تاريخ 1390/11/08 ايجا د كردم و هدفم جمع آوري جديدترين مطالب انتشار شده در اينترنت هستش.از جمله عكس ، خبر ، داستان ، موزيك ، جك و اسمس و ..... در واقع اين وبلاگ يه وبلاگ تفريحيه و اميدوارم از بودن در اين وبلاگ لذت كافي رو ببريد. هميشه شاداب باشيد و خشگل و از همه مهمتر خوشمزه. با تشكر،مدير وبلاگ ، مهران.
ایمیل : ReMe_love@ymail.com



 

 چینی ها تصمیم گرفته اند این نوع تخم مرغ را به کشورهای اطراف صادر کنند! پس به زودی ممکن است نمونه ای از آن را در بازار های کشور مشاهده کنیم! 

در فصل بهار در حالیکه همه جا بوی شکوفه های بهاری را گرفته است از ظرف های بزرگ مخصوص آب پز کردن تخم مرغ در برخی شهرهای چین مانند "شهر دانگ ینگ " بوی ادرار به مشام می رسد. 

این تخم مرغ ها که "تانگزی دان" نامیده می شود در آشپزخانه های سنتی شهر دانگ ینگ طبخ می شود. 

این تخم مرغ مانند بقیه تخم مرغ های آب پز در سویا، سس و سرکه خیسانده می شوند تنها فرق شان این است که ادرار پسربچه ها هم به این معجون اضافه میشود ! 

دست فروش ها این تخم مرغ ها را از مدارس ابتدایی اطراف شهر جمع آوری می کنند و به عنوان ترکیب اصلی غذاهای خیابانی خود استفاده می نمایند. 

سطل های پلاستیکی در بیرون کلاس ها قرار داده می شود و به پسر بچه ها یادآوری می شود که در آن ادرار کنند مگر آنکه بیمار باشند ; در اینصورت حق ادرار ندارند.

این ادرار سپس برای آب پز کردن تخم مرغ ها استفاده می شود. در تخم مرغ ها ترک هایی ایجاد می کنند تا ترکیبات و چاشنی های موجود در ادرار! وارد تخم مرغ شود و پس از مدتی خیساندن در همان ادرار، آب پز می کنند. 

کل مراحل آماده شدن این تخم مرغ یک روز را در برمی گیرد. اگر چه از نظر شما تهوع آور است اما ساکنان این شهرها می گویند این تخم مرغ ها طعم بهار می دهند! برخی نیز می گویند اینقدر این تخم مرغ ها لذیذ است که می توانند 10 عدد آن را در یک روز بخورند.

 

 دخترا نميتونن جيش كنن تو سطل 

 

 

 







 1- در جزیره Tazmanya واقع در جنوب شرقی استرالیا و نیز در منطقه Gippsland این کشور، عروس و داماد حین جشن عروسی روی حصیری که در میانه مجلس پهن شده، در برابر میهمانان اولین رابطه جنسی خود را برقرار می کنند. 

2- در کشور اندونزی واقع در جنوب شرقی آسیا، اگر ثابت شود که فردی عمل استمنا( خود ارضایی) انجام داده، سر آن فرد را به عنوان مجازات می توانند از تنش جدا کنند. 

3- بنا به سنتی در تایوان، واقع در شرق آسیا، یکی از خویشاوندان یا دوستان داماد باید بکارت عروس را از بین ببرد. بدین ترتیب داماد می تواند از انجام این وظیفه ناراحت کننده و نامطلوب رهایی پیدا کند. 

4- بر اساس سنتی در هندوستان، زنانی که برای انجام نظافت به خانه های دیگران می روند، می توانند وظیفه پاسخ دادن به نیازهای جنسی نوجوانان مجرد ساکن خانه را نیز به عهده بگیرد. 

5- در جزیره Guam واقع در اقیانوس کبیر، مردها می توانند شغلی متفاوت و بی نظیر در سراسر جهان را داشته باشند. مردانی که این شغل را انتخاب می کنند، شهر به شهر می گردند و در ازای دریافت پول از دختران باکره، اقدام به برقراری رابطه جنسی با آنها می کنند. بر اساس سنتی در جزیره Guam ازدواج دختران باکره به هیچ وجه مجاز شمرده نمی شود. 

6- در شهر Cali کشور کلمبیا در آمریکای جنوبی، اولین رابطه جنسی عروس جوان و شوهرش توسط مادر عروس به طور کامل زیر نظر گرفته می شود. 

7- بنا به قانون موسوم به Cottonwood که در ایالت آریزونای آمریکا جاری است، زوج ها نمی توانند در اتومبیلی که لاستیک آن پنجر شده به معاشقه بپردازند 

8- ماداگاسکار در شرق آفریقا تمام چیزهایش منحصر به فرد است و در جاهای دیگر وجود ندارد . مثل حیوانات -گیاهان -تاریخ زمین شناسی و امثال آن -ولی عجیب ترین مطلب تسلیت گفتن بومیان این کشور است . 

در این کشور رسم است -شاید همین الان نیز باشد- که بعد از دفن متوفی همسر وی در آستانه کلبه خودش لخت مادرزاد می خوابد و مردان قبیله که می خواهند به او تسلیت بگویند او را در آغوش گرفته و معاشقه کاملی انجام می دهند تا انزال صورت گیرد و تا زمانی که زن بیوه اجازه ندهد باید عشق بازی ادامه داشته باشد . 

طبق نظر و در خواست بیوه برای شادی روح شوهرش این مراسم بین سه تا چهل روز طول می کشد و اگر زن باردارشد پدر بچه همان شخص متوفی تلقی می شود و قبیله به وی احترام زیادی می گذارد . اگر مردی از این کار خوداری کند توهین به متوفی تلقی می شود . در این چهل روز زن کار نمی کند و دیگران برایش غذا می اورند و یا بچه هایش را نگهداری می کنند .

 

 

 







به نقل از تایم، در آخرین تحقیقات دانشمندان سعی كردند رابطه بین كارهای روزانه یك زن خانه‌دار و وزن او را بررسی كنند. با انجام این كار آن‌ها متوجه شدند زنانی كه زمان بیشتری را صرف مرتب كردن خانه، شستن ظرف‌ها، جارو كشیدن، گردگیری و پختن غذا می‌كنند به همان اندازه فعالیت بدنی بالاتری داشته و اندام زیباتری دارند.انجام این كارها هم‌چنین باعث می‌شود وضعیت سلامت این زنان هم به‌طور چشم‌گیری بهبود پیدا كند و با احتمال كمتری به بیماری‌هایی مانند سرطان، دیابت و بیماری قلبی دچار شوند.

هم‌چنین زنان مرتب و منظم از لحاظ شخصیتی هم تفاوت‌های زیادی با زنان بی‌مسئولیت دارند. این افراد بهتر می‌توانند اشتهای خود را كنترل كنند و در برابر غذاهای چرب و شیرین از خود مقاومت نشان بدهند. به اعتقاد دانشمندان افرادی كه نسبت به وضعیت خانه خود وسواس زیادی نشان می‌دهند در مورد سلامت و ظاهر خودشان هم به همان اندازه وسواس دارند و اجازه نمی‌دهند وزن بدن‌شان از حد معینی افزایش پیدا كند.

در عوض اگر خانه یك زن نامرتب و به هم ریخته است، احتمال زیادی وجود دارد كه عادت‌های غذایی او هم به همین شكل است و این فرد كنترلی روی اشتهای خود ندارد.

 

مهران: والا خوش اندام ك هسن ولي همشون شيكم دارن افتضاح

 

 

 







 یه روز یه ترکه ....





اسمش ستار خان بود، شاید هم باقر خان.. ؛ 

خیلی شجاع بود، خیلی نترس.. ؛ 

یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد، جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد، فداکاری کرد، برای ایران، برای من و تو، برای اینکه ما تو این مملکت زندگی کنیم 



یه روز یه رشتیه...





اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی؛ 

برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلق شاه تلاش کرد، برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه؛ 

اونقدر جنگید تا جونش رو فدای سرزمینش کرد 



یه روز یه لره... 





اسمش کریم خان زند بود، موسس سلسله زندیه؛ 

ساده زیست، نیک سیرت و عدالت پرور بود و تا ممکن می شد از شدت عمل احتراز می کرد 



یه روز یه قزوینی یه... 





به نام علامه دهخدا ؛ 

از لحاظ اخلاقی بسیار منحصر بفرد بود و دیوان پارسی بسیار خوبی برای ما بر جا نهاد 





یه روز ما همه با هم بودیم...، ترک و رشتی و لر و اصفهانی 






تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند و قفل دوستی ما رو شکستند... ؛ 

حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم، به همدیگه می خندیم!!! و اینجوری شادیم 

این از فرهنگ ایرانی به دور است. آخه این نسل جدید نسل قابل اطمینان و متفاوتی هستند 

پس با همدیگه بخندیم نه به همدیگه 
شاید قدیمی باشه ولی جالبه، ارزش خوندن داره

 

 

 







 هموطن-طبيعتا'' 2 ساعت در روز براي خوردن غذا لازم است كه در كل 30 روز ميشود. 
پس 96 روز باقي ميماند.اگر داوطلبي در كنكور قبول نشد هيچ تقصيري نداردچرا كه سال فقط 365 روز است.در حالي كه: 
1) سال 52 جمعه داريم و ميدانيد كه جمعه ها فقط براي استراحت است به اين ترتيب 313 روز باقي ميماند. 

2) حداقل 50 روز مربوط به تعطيلات تابستاني است كه به دليل گرماي هوا مطالعه ي دقيق براي يك فرد نرمال مشكل است.بنابراين 263 روز ديگر باقي ميماند. 
3) در هر روز 8 ساعت خواب براي بدن لازم است كه جمعا'' 122 روز ميشود. بنابراين 141 روز باقي ميماند. 
4) اما سلامتي جسم و روح روزانه1 ساعت تفريح را ميطلبد كه جمعا'' 15 روز ميشود.پس 126 در روز باقي ميماند. 
5) طبيعتا'' 2 ساعت در روز براي خوردن غذا لازم است كه در كل 30 روز ميشود. پس 96 روز باقي ميماند. 
6) 1 ساعت در روز براي گفتگو و تبادل افكار به صورت تلفني لازم است. چرا كه انسان موجودي اجتماعي است.اين خود 15 روز است.پس 81 روز باقي ميماند. 
7) روزهاي امتحان 35 روز از سال را به خوداختصاص ميدهند. پس 46 روز باقي ميماند. 
 تعطيلات نوروز و اعياد مختلف دست كم 30 روز در سال هستند. پس 16 روز باقي ميماند. 
9) در سال شما 10 روز را به بازي ميگذرانيد.پس 6 روز باقي ميماند. 
10) در سال حداقل 3 روز به بيماري طي ميشود و 3 روز ديگر باقي است. 
11) سينما رفتن و ساير امور شخصي هم 2 روز را در بر ميگيرند. پس 1 روز باقي ميماند. 
12) 1 روز باقي مانده همان روز تولد شماست.چگونه ميتوان در آن روز درس خواند؟!! 

نتيجه ي اخلاقي: پس يك داوطلب نرمال نميتواند اميدي براي قبولي در دانشگاه داشته باشد.

 

 

 







 "زاغکی قالب پنیری دید"

از همان پاستوریزه های سفید! 

پس به دندان گرفت و پرواز کرد 

روی شاخ چنار مأوا کرد 

اتفاقا ازان محل روباه 

می گذشت و شد از پنیر آگاه 

گفت: اینجا شده فشن تی وی! 

چه ویوئی! چه پرسپکتیوی! 

محشری در تناسب اندام 

کشته تیپ توست خاص و عوام! 

دارم ام پی تریّ ِ آوازت 

شاهکار شبیه اعجازت 

ولی اینها کفاف ما ندهد 

لطف اجرای زنده را ندهد 

ای به آواز شهره در دنیا 

یک دهن میهمان بکن ما را! 

زاغ، بی وقفه قورت داد پنیر! 

آن همه حیله کرد بی تاثیر 

گفت کوتاه کن سخن لطفا! 

پاس کردم کلاس دوم من! 

 

 

 

 







 این مطلب صرفا جهت خنــــــــده شما می باشد و ارزش قانونی دیگری ندارد! 

شرمنده اخلاق ورزشکاری خانم های ایرانی هم هستیم!! 



 
 
 
 
 
 







 تارهای صوتي خانم‌ها از تارهای صوتی آقايان کوتاهتر است، 
تن صدای آقايان بم تر است و خونشان غليظ تر! 
تعداد نفس‌های خانم‌ها در واحد زمان بيشتر است اما تنفس آقايان عميق‌‌‌تر است، 
استخوان‌های مردها بلندتر است و ماهيچه‌هايشان آمادگی بيشتری برای چاق شدن دارد، 
در عوض در زير پوست خانم‌ها ذخيره چربی بيشتری وجود دارد، در نتيجه طاقت آنها در هنگام گرسنگی نسبت به مردها بيشتر است! 
اين روزها در هر گوشه و کنار با نوشته‌هايي رو به رو مي‌شويم که به تفاوت ميان زن و مرد اشاره دارند، اما به نظر من گرچه تفاوت‌های فيزيکی جالبند اما دانستن تفاوت‌های روانی زن و مرد، بيشتر مي‌تواند به ما کمک کند تا ارتباط مؤثری با يكديگر برقرار کنيم و توقعات يکسان و مشابهي از 
يکديگر نداشته باشيم. 

 



 

 

 

بقيه ش تو ادامه مطلب....







 ـ تفریح با ناظمین زحمتکش مدرسه 

 

 

ـ اظهار محبت و دوستی به بعضی از عابرین محترمی که شانس عبور از زیر پنجره کلاس ما رو داشتند! 

 

 

خوب بعد از این همه ماجرا آدم باید یک فکری هم واسه شب امتحانش بکنه دیگه... نه؟ 

 

 

اما بعضی وقتها هر چقدر هم که زرنگ باشی تمهیداتت با شکست روبرو میشند و باید به فکر چاره افتاد... ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است... 

 

 

 

 







 دو جوان ترک، مجله ای مدرن، برای زنان مسلمانی که به فکر مدهای جدید هستند، راه اندازی کرده اند. 

به گزارش روزگار نو (rouzegareno.ir)، "ابراهیم بوراک بیرر" 31 ساله، پس از دیدن عکس های مجله ای که در آن افرادی تغییر جنسیت داده بودند، تصمیم به راه اندازی مجله ای در استانبول کرد تا با برهنگی رقابت و مبارزه کند. 

وی همراه با دوستش "مهمت ولکان اتای" 32 ساله، مجله ی به نام "الا" را راه اندازی کرده اند که مجله ی مد مدرن برای محجبه ها است. 

"الا" که کلمه ای ترکی است و به معنای زیباترین زیباترین است، تنها مدل هایی را با روسری نشان می دهد و تنها لباس هایی را تبلیغ می کند که با سنت های اسلامی تطابق دارد. 

"بیرر" می گوید: مجله های وگ، ال، کازموپلیتان و ماری کلر،همگی در مورد مسائل جنسی و برهنگی است. 

وی می افزاید: شعار انها این است که برهنگی باعث فروش می شود، اما ما میلیون ها زن در جهان داریم که معقدند که مد می تواند متفاوت شد. 

با وجود اینکه تنها 6 شماره از این مجله منتشر شده است، اما بسیار موفق ظاهر شده و تیراژ آن چندین برابر شده است. 

این مجله هم اکنون 30 هزار تیراژ دارد و همچنین 5000 مشترک در خارج از کشور دارد. 

1500 نسخه از این ملجه به المان فرستاده می شود که نشان دهنده ی محبوبیت این مجله در بین مهاجران ترک در المان است. 

به همین دلیل، بیرر و اتای می گویند که فکر می کنند که نسخه ی آلمانی این مجله در اینده منتشر شود. 

"بیرر" می گوید: این مجله، مجله ای برای مسلمان نیست بلکه برای تمام زنان است، چراکه مبارزه با برهنگی برای همه زنان از اهمیت زیادی برخوردار است. 

مجله ی المانی رادیکال این مجله را مجله ی "وگ" محجبه ها توصیف کرده است. 

 




 







 وقتی 15 سالت بود و من بهت گفتم كه دوستت دارم ...صورتت از شرم قرمز شد و سرت رو به زیر انداختی و لبخند زدی... 
وقتی كه 20 سالت بود و من بهت گفتم كه دوستت دارم... 
سرت رو روی شونه هام گذاشتی و دستم رو تو دستات گرفتی انگار از این كه منو از دست بدی وحشت داشتی... 
وقتی كه 25 سالت بود و من بهت گفتم كه دوستت دارم .. 
صبحانه مو آماده كردی وبرام آوردی ... پیشونیم رو بوسیدی و گفتی بهتره عجله كنی... داره دیرت می شه... 
وقتی 30 سالت شد و من بهت گفتم دوستت دارم...بهم گفتی اگه راستی راستی دوستم داری بعد از كارت زود بیا خونه... 
وقتی 40 ساله شدی و من بهت گفتم كه دوستت دارم 
تو داشتی میز شام رو تمیز می كردی و گفتی .باشه عزیزم ولی الان وقت اینه كه بری تو درسها به بچه مون كمك كنی 
وقتی كه 50 سالت شد و من بهت گفتم كه دوستت دارم تو همونجور كه بافتنی می بافتی بهم نكاه كردی و خندیدی... 
وقتی 60 سالت شد بهت گفتم كه چقدر دوستت دارم و تو به من لبخند زدی... 
وقتی كه 70 ساله شدی و من بهت گفتم دوستت دارم در حالی كه روی صندلی راحتیمون نشسته بودیم من نامه های عاشقانه ات رو كه 50 سال پیش برای من نوشته بودی رو می خوندم و دستامون تو دست هم بود.. 
وقتی كه 80 سالت شد ..این تو بودی كه گفتی كه من رو دوست داری... نتونستم چیزی بگم...فقط اشك در چشمام جمع شد 
اون روز بهترین روز زندگی من بود...چون تو هم گفتی كه منو دوست داری 
به كسی كه دوستش داری بگو كه چقدر بهش علاقه داری و چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستی ، چون زمانی كه از دستش بدی، مهم نیست كه چقدر بلند فریاد بزنی ، اون دیگر صدایت را نخواهد شنید...

 

 

 







 


 

ترجمه متن زیبا و پرمعنی فوق را به فارسی هم بخوانید : 

ابتدا به شدت سعی داشتم تا دبیرستان را تمام کنم و دانشکده را شروع کنم، 
سپس به شدت سعی داشتم تا دانشگاه را تمام کرده و وارد بازار کار شوم، 
بعد تمام تلاشم این بود که ازدواج کنم و صاحب فرزند شوم، 
سپس تمام سعی و تلاشم را برای فرزندانم بکار بردم تا آنها را تا حد مناسبی پرورش دهم، 
سپس می تونستم به کار برگردم اما برای بازنشستگی تلاش کردم، 
اما اکنون که در حال مرگ هستم، 
ناگهان فهمیده ام که فراموش کرده بودم زندگی کنم 

لطفا اجازه ندهید این اتفاق برای شما هم تکرار شود. 
قدردان موقعیت فعلی خود باشید و از هر روز خود لذت ببرید. 

برای به دست آوردن پول، سلامتی خود را از دست می دهیم 
سپس برای بازیابی مجدد سلامتی مان پول مان را از دست می دهیم 
گونه ای زندگی می کنیم که گویا هرگز نخواهیم مرد 
و گونه ای می میریم که گویا هرگز زندگی نکرده ایم ...
 
 
 
 






 بازيکنان ليگ برتري خودروهاي گران قيمتي سوار مي شوند اما گران ترين خودروي استقلالي ها متعلق به کيست. 
به گزارش سرويس ورزشي جام نيوز به نقل از اوج نيوز، مجبتي جباري گرانترين خودرو را ميان بازيکنان استقلال سوار مي شود. وي يک دستگاه شورليت کوروت در اختيار دارد که البته در تمرينات از آن استفاده نمي کند. 
اين خودرو چندي پيش به سرقت رفته بود که با تلاش هاي پليس آگاهي کشف شد. 









 در یک اقدام جالب یک سایت معتبر عربی ادعا کرده است این شاهزاده زیباترین زن دنیا است ، این زن فاطمه کلثوم غدابری نام دارد و اصالتا یک شاهزاده عرب است.به گزارش بروزترین ها این سایت اخیرا عکس های بدون نقاب و روبنده این شاهزاده را روی نت قرار داده است و به ادعا کرده که وی زیباتر از هر ستاره هالیوودی است. شما را دعوت میکنیم تا تعدادی از عکس های این بانوی عرب را مشاهده کنید. 

 


 


 

 

 

 

 

 







 







 

راهبه ای در یک صومعه بسیار منطقی فکر میکرد و به همین سبب به خواهر منطقی معروف شده بود. 
شبی به اتفاق راهبه دیگری به صومعه مراجعت میکردند که متوجه شدند مردی آنها را تعقیب میکند. دوستش پرسید چی فکر میکنی ؟ 
گفت منطقی است که فکر کنیم او در صدد است به ما تجاوزکند. 
دوستش گفت حالا چیکار کنیم؟ گفت منطقی است که از هم جدا شیم، هر دوی ما را که نمیتواند تعقیب کند. 
جدا شدند و دوستش سراسیمه خود را به صومعه رساند در حالیکه مردک بدنبال خواهر منطقی رفت بعد از مدتی خواهر منطقی هم وارد شد، و ماجرا را تعریف کرد. 
گفت مردک به من نزدیک شد و من منطقی دیدم که دامن خودم را بزنم بالا دوستش پرسید او چی کار کرد ؟ 
گفت او هم شلوار خود را کشید پایین. پرسید خب، بعدش چی شد؟ گفت خب، نتیجه منطقی این شد که من با دامن بالا زده خیلی سریع تر میتوانستم بدوم تا اون که شلوارش پایین بود و به این ترتیب تونستم از دستش در برم بیام اینجا...
                                       
 
 
 
.






 


عکسهای مجری زن شبکه های ماهواره ای درتهران










 باشگاه بارسلونا که یکی از بزرگترین باشگاه های ورزشی در جهان محسوب می شود، از کوچکترین راه برای درآمدزایی صرف نظر نمی‌کند…. 

به گزارش سرویس ورزشی برنا، یکی از راه هایی که باشگاه بارسلونا از آن برای کسب درآمد بیشتر استفاده می کند، برگزاری جشن عروسی در ورزشگاه نیوکمپ است. 

در این مراسم میهمانان در ورزشگاه اصلی تیم حضور پیدا می کنند و جشن برگزاز می شود. عروسی و داماد نیز با حضور در قسمت های مختلف ورزشگاه نیوکمپ از جمله رختکن تیم عکس یادگاری می اندازند. 

مسلماً برگزاری چنین جشنی مخارج زیادی به دنبال خواهد داشت که البته اینگونه مراسم ها نیز از سوی طبقه مرفه شهر بارسلونا صورت می گیرد. 

 




 







 در حرکتی شجاعانه جمعی از بانوان تصمیم گرفتند عکس قبل وبعد از ارایش خود را پخش کنند .به گفته چاخان نیوز تمام بانوان محترم به علت لو دادن این راز بزرگ ارتباط خود را با این افراد به صورت کامل قطع نموده اند و عده ای از این افراد دیگر در هیچ جا دیده نشدند ..!!



 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 







 

تو خاموشي خونه خاموشه 

شب آشفته گل فراموشه 

بخواب که امشب پشت اين روزن 

شب کمين کرده رو به روي من 

تب آلوده تلخ و بي کوکب

شب شب غربت شب همين امشب 

لاي لايي من به جاي تو شکستم 

تو نبودي من به سوگ غم نشستم 

از ستاره تاستاره گريه کردم 

از هميشه تا دوباره گريه کردم 

لالالالا آخرين کوکب

لباس رويا بپوش امشب 

لالالالا اي تن تب دار 

اشکامو از رو گونه هام بردار 

لالالالا سايه ي بيدار 

دست مهتابو دست من بسپار 








فرزند عزیزم

آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی، 
اگر هنگام غذا خوردن لباسهایم را کثیف کردم ویا نتوانستم لباسهایم را بپوشم 
اگر صحبت هایم تکراری و خسته کننده است 
صبور باش و درکم کن 
یادت بیاور وقتی کوچک بودی مجبور میشدم روزی چند بار لباسهایت عوض کنم 
برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور میشدم بارها و بارها داستانی را برایت تعریف کنم... 
وقتی نمیخواهم به حمام بروم مرا سرزنش و شرمنده نکن 
وقتی بی خبر از پیشرفتها و دنیای امروز سوالاتی میکنم،با تمسخر به من ننگر 
وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی حافظه ام یاری نمیکند،فرصت بده و عصبانی نشو 
وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند،دستانت را به من بده...همانگونه که تو اولین قدمهایت را کنار من برمیداشتی.... 
زمانی که میگویم دیگر نمیخواهم زنده بمانم و میخواهم بمیرم،عصبانی نشو..روزی خود میفهمی 
از اینکه در کنارت و مزاحم تو هستم،خسته و عصبانی نشو 
یاریم کن همانگونه که من یاریت کردم 
کمک کن تا با نیرو و شکیبایی تو این راه را به پایان برسانم 

فرزند دلبندم،دوستت دارم


پیدا کردن شماره تلفن خود با ماشین حساب!

ابتدا یك ماشین حساب آماده كنید تا با هم پیش رویم.ماشین حساب موبایل هم می شود. 

۱.هفت رقم شماره ی تلفن خود را در نظربگیرید. 
۲.حالا سه رقم اول آن را وارد ماشین حساب كنید.یعنی اگر تلفن شما ۱۲۳۴۵۶۷ باشد ۱۲۳ را در ماشین حساب وارد كنید. 
۳.حالا این سه رقم را در ۸۰ ضرب كنید و حاصل را با ۱ جمع كنید. 
۴.عدد به دست آمده را در ۲۵۰ ضرب كنید. 
۵.حالا چهار رقم پایانی تلفن خود رابا عدد به دست آمده جمع كنید. یك بار دیگر چهار رقم پایانی شماره ی خود را با آن جمع كنید. 
۶.عدد ۲۵۰ را از حاصل به دست آمده كم كنید. 
۷.حالا حاصل را تقسیم بر ۲ كنید. 
حالا این شماره برای شما آشنا نیست؟


 چاپ تصاویر نیمه برهنه خواهر کریس رونالدو

ایلما خواهر بزرگتر کریستیانو رونالدو ستاره سرشناس تیم فوتبال رئال مادرید اسپانیا با ظهور نیمه برهنه بر روی جلد یک مجله پرتغالی برادرش را به شدت خجالت زده کرد . 
به گزارش روزنامه پرتغالی ” فوتبول پرمیرا”، ایلما گفته است که رونالدو را در جریان چاپ و انتشار عکس های نیمه برهنه اش بر روی جلد مجله نگذاشته است. 

 

 







 دفتر کار پسران

 


دفتر کار دخترا
 








 

دختره: 
اوایل ترم بود.صبح زود بیدار شدم که برم دانشگاه. 

چون عجله داشتم بجای 5000 تومنی یه پونصدی از کشوم برداشتمو زدم بیرون. 

سوار تاکسی که شدم دیدم اووووف یکی از پسرای آس و خوشتیپ کلاس جلو نشسته! 

یه کم که گذشت گفتم بزار کرایه شو حساب کنم نمک گیر شه بلکه یه فرجی شد! 

با صدایی که دو رگه شده بود پونصدی رو دادم به راننده و گفتم: 

کرایه ی آقارو هم حساب کنید! 

پسره برگشت عقب تا منو دید کلی سلام و احوالپرسی و تعارف که نه ... 

اجازه بدین خودم حساب میکنم و این حرفا! 

منم که عمرا این موقعیتو از دست نمیدادمو کوتاه نمی اومدم! 

می گفتم به خدا اگه بزارم!تمام این مدتم دستم دراز جلوی راننده! 

همه شم میدیدم نیشِ راننده بازه! خلاصه گذاشت حسابی گلوی خودمو پاره کنم، 

بعدش گفت : چطوره با این پونصدی کرایه ی بقیه رو هم تو حساب کنی؟! 

یهو انگار فلج شدم.آخه پول دیگه ای نداشتم! 

الکی سرمو کردم تو کیفمو وقت کشی تابلوُ که دیدم آقای خوشتیپ 

کرایه ی جفتمونو حساب کرد!ولی از خنده داشت میترکید! :| 

داشت گریه ام می گرفت که اس.ام.اس داد و گفت: 

پیش میاد عزیزم ناراحت نباش! موافقی ناهارو با هم بخوریم؟! 

حالا من بیچاره شارژ هم نداشتم جواب بدم! 

خلاصه عین اسکلا انقد بهش زل زدم تا نگام کنه و گفتم : باشه !! 

این شد که ما چند ماهه باهم دوستیم 

ولی یه بار که گوشیشو نگاه کردم دیدم اسمِ منو "مستضعف" سیو کرده ..!
 

 







87% مردم نمیتونن بفهمن مشکل این عکس چشه ...شما میتونید؟؟






تا بحال فقط مريم  پاسخ درست داده كه جزو اون 87% نيس!

عسل جون هم بعد از سوزوندن كلي كالري تونس جواب درستو بگه!

آخا مهدي هم ب اين جم اضافه شد.

كوثر خانومم ج درستو داد  

مريم .م   هم درس ج داد.

ليلي هم حدسش درس بود.

خشايار خان هم باهوشه.

ميثمم تقريبا درست تشخيص داده!!

پرنسس ريحانه هم درست گفته

مسعودم تو سه - چهار مرحله بالاخره ج درستو داد

آقا مهدي توام درس گفتيا

آتـــــــنا خانمم ب جم تيز هوشا اضافه شد

محمد عليم ي اشاره نصفه و نيمه كرده!

عليرضا هم جوابش درس بوده

 


و امــــــــــــــــا جواب 

طرف 6تا انگشت داره...

 نظر كسايي رو كه درس گفته بودنم تائيد كردم.

 

 







 پسر در حال دویدن... 
زااااارت (صدای زمین خوردن) 


رفیق پسر: اوه اوه شاسکول چت شد؟ خاک بر سرت آبرومونو بردی الاغ، پاشو گمشو! (شپلخخخخخ "صدای پس گردنی") 
یک رهگذر: چیزی مصرف کردی؟یکم کمتر میزدی خب! 
یک خانوم جوان رهگذر: ایییییش پسر دست و پا چلفتیِ خنگ! 
________________ 
دختر در حال راه رفتن... 
دوفففففففسک (زمین خوردن به دلیل نقص فنی در قسمت پاشنه کفش) 


رفیق دختر: آخ جیگرم خوبی؟ فدات شم! الهی بمیرم! چی شدی تو یهو؟ وااااااااااای... 
یک رهگذر: دخترم خوبی؟ فشارت افتاده؟ میخوای برسونمت دکتری جایی؟ 
یک پسر جوان رهگذر: ای وای خانوم حالتون خوبه؟ دستتونو بدین به من! 
من ماشینم همینجا پارکه یه لحظه وایسین،با این وضع که دیگه نمیتونین پیاده برین.






صفحه قبل 1 ... 15 16 17 18 19 ... 23 صفحه بعد

CopyRight © 2011 - 2012 hamehjore Group , All Rights Reserved
تمامی حقوق متن ها، تصاویر مربوط به این سایت می باشد و استفاده از آن ها با لینک دادن به سایت مجاز می باشد.